آرشاآرشا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

آرشا عشق مامان و بابا

2ماه و 2 هفته و 2 روز

1392/5/15 11:59
نویسنده : افسانه
625 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم

امروز 2 ما ه و 2 هفته و 2 روزت شد الهی من فدات بشم که جدیدا داری یواش یواش مامان رو اذیت میکنی

عزیزم چند روزه عادت کردی که من بلند شم راه برم در حال راه رفتن به شما شیر هم بدم آخه پسر گلم چرا به فکر کمر مامانت نیستی من که اینجوری پدر کمرم در میاد ... یه کار جدید دیگه شما اینه که دستت رو تقریبا تمام مچت رو میکنی تو دهنت و با ولع میخوری ... از آب دهنت هم که نگو یه سره آب دهنت آویزونه آخه من موندم شما بخوای دندون در بیاری چقدر قراره تف کنینیشخند... 2 روز هم هستش که میذارمت تو کریرت رو به روی تلویزیون شبکه پویا رو میذارم و شما خیلی جالب کارتون تماشا میکنی از آقو گفتنت هم که بگذریم خیلی پر حرف هم هستی توقع داری وقتی بیداری یه سره مامان یا بابا برای شما گل پسر حرف بزنن الهی من فدای پسر با هوشم بشم 

امروز هم 2 کلاهی که از طریق اینترنت سفارش داده بودم برای شما ببافن به دستم رسید خیلی خوشگلن مامانم یکی خرسه یکی هم آدم برفی انشالله زمستون که سرت کردم عکس میگیرم تو وبلاگت میذارم الان نمیذارم لوس نشهاز خود راضی

انشالله همیشه سالم و صالح باشی پسر گلمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شقایق مامان آرشا
25 مرداد 92 14:16
مامانیی خودتو آماده کن برا شیطنتهای بعدی


وای شقایق جون گفتی
نیلوفر/مامانه روژینا
27 مرداد 92 3:41
ای جانم.فدا حرف زدنت.
کلاهات مبارکه قند عسل. مامانی دلمون اب شد ما منتظر عکسهای ارشا جون با کلاهاش هستیم


مرسی خاله جون
مامان سمی
28 مرداد 92 15:39
ماشاالله به این قندعسل.
عزیزم آرتین من تو 10ماهگی این عادتو پیدا کرده باید راه برم شیر بدم تا فسقلی بخوابهالبته تو سن آرشا بود این عادتو داشت ترکش دادم اما دوباره بد عاتش کردم من خودم باعثش شدم
خداحفظش کنه


وای 10 ماهگی که خیلی سخته سنگین هم که شده